سهم انتظار انتظار، سهم چشمانى است كه رو به آفتاب زيستهاند؛ سهم دستانى است كه شبگاهان، در وسعت نيايش، به جانب آسمان ريشه دوانيدهاند، سهم دل هايى كه چون كبوتران خونين بال، در بى نهايتى سرخ جاودانه تپيدهاند؛ منتظران، مجنون زادگان ليلاى وجودند؛ عاشقانى دل سوخته كه لب به زمزمه تر كردهاند؛ آنان، با تمام وجود، روى خود را به آسمان دوخته، دستان را به دعا بلند کرده و ظهور هادى امت را به انتظار مىنشينند و در دل، شور و شوق و اميد پروراندهاند و پاى افزارى از صبر و شكيب ستاندهاند تاخستگى راه، مجالشان ندهدكه0به «ماندن» بينديشند كه بايد «رفت» تا به «راه» پيوست؛ چرا كه «رفتن»، به راه مىپيوندد و «ماندن»، به ركود. آرى، حركت، ره آورد طبيعى انتظار است. آنان كه يافتهاند حركت و تلاش به هدايت مىانجامد، و چه شيرين، جرعه جرعه از هدايتهاى مستمر حق بهرهمند مىشوند. |
کاربر: 0
در این صفحه: 1